لطیفه های فیزیکی
چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۳، ۰۴:۴۳ ب.ظ
کار مهم
در دیداری که بین اینشتین و چارلی چاپلین صورت گرفت، اینشتین به چارلی چاپلین گفت: کار شما خیلی مهم است، زیرا مردم جهان از هر کشور و قومی که باشند حرکتهای شما را میفهمند و تحسینتان میکنند. چارلی در پاسخ گفت: ولی به نظر من کار شما خیلی مهمتر است، زیرا مردم جهان از هر کشور و قومی بدون آن که حرفهای شما را بفهمند تحسینتان میکند!
سخت ترین امتحان
استاد سختگیر فیزیک اولین دانشجو را برای پرسش فرا میخواند و سئوال را مطرح میکند
شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار می کنید؟
دانشجوی بی تجربه فورا جواب میدهد:
من پنجره کوپه را پائین میکشم تا باد بوزد
اکنون پروفسور میتواند سئوال اصلی را بدینترتیب مطرح کند
حال که شما پنجره کوپه را باز کرده اید....
در جریان هوای اطراف قطار اختلال حاصل میشود
و لازم است موارد زیر را محاسبه کنید
محاسبه مقا ومت جدید هوا در مقابل قطار؟
تغییر اصطکاک بین چرخها و ریل؟
آیا در اثر باز کردن پنجره، سرعت قطار کم میشود و اگر آری، به چه اندازه؟
حسب المعمول دهان دانشجو باز مانده بود و قادر به حل این مسئله نبود و سرافکنده جلسه امتحان را ترک کرد
همین بلا سر بیست دانشجوی بعدی هم آمد که همگی در امتحان شفاهی فیزیک مردود شدند
پروفسور آخرین دانشجو را برای امتحان فرا میخواند و طبق معمول سئوال اولی را میپرسد
شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟
این دانشجوی خبره میگوید؛ من کتم را در میارم
پروفسور اضافه میکند که هوا بیش از اینها گرمه
دانشجو میگه خوب ژاکتم را هم در میارم
هوای کوپه مثل حمام زونا داغه
دانشجو به آرامی می گوید
میدانید آقای پروفسور، این دهمین بار است که من در امتحان شفاهی فیزیک شرکت میکنم واگر قطار مملو از انسان ... باشد، من آن پنجره لامصب را باز نمی کنم
فیزیک خیلی آسون تر میشد اگه؛
فیزیک خیلی آسون تر میشد،اگه به جای سیب،خود درخت میخورد توسر نیوتن!!
راننده انیشتین
یک روز در هنگام تور سخنرانی، راننده آلبرت انیشتین، که اغلب در طول سخنرانی او در انتهای سالن می نشست، بیان کرد که او احتمالا میتواند سخنرانی انشتین را ارائه دهد زیرا چندین مرتبه آنرا شنیده است. برای اطمینان بیشتر، در توقف بعدی در این سفر، انیشتین و راننده جای خود را عوض کردند و انشتین با لباس راننده در انتهای سالن نشست.
پس از ارائه سخنرانی بی عیب و نقص، توسط یک عضو از شنوندگان از راننده سوال دشواری خواسته شده بود. راننده انشتین خیلی معمولی جواب داد: "خب، پاسخ به این سوال کاملا ساده است. من شرط می بندم راننده من، (اشاره به انشتین) که در انتهای سالن وجود دارد، می تواند پاسخ این سوال را بدهد."
کلاس فیزیک
معلم از دانش آموز پرسید: جسم شفاف چه جسمی است؟
دانش آموز: جسمی که نور از آن عبور کند
معلم: دو تا مثال بزن!
دانش آموز: نردبان،غربال!!!!!!
کم حرفی اینشتین
خانم اینشتین از کمحرفی شوهرش پیش زن همسایه شکایت میکرد و میگفت: این آلبرت بسیار ساکت و کمحرف است و طی چهار سالی که با هم ازدواج کردهایم فقط چهار مرتبه با من حرف زده است! زن همسایه مشتاقانه پرسید: خوب، توی این چهار بار، چیبهت گفت؟ خانم اینشتین پاسخ داد" گفت کتابها و یاداشتهای منو کجا گذاشتی !
تست فیزیک کنکور
سرعت نور چقدر است؟
1-بد نیست 2-خوب است 3-الحمدا... 4-تو خوبی؟!
قایم با شک
یه روز دانشمندا داشتن با هم قایم باشک بازی می کردن. انیشتن چشم می ذاره و نیوتن میره پشت سر انیشتن یه مربع به ضلع یک متر می کشه و توی اون مربع می ایسته! وقتی شمارش انیشتن تموم میشه بر می گرده و نیوتن رو می بینه! میگه: نیوتن! سوک سوک! نیوتن میگه: من نیوتن نیستم! الان ثابت می کنم! مساحت این مربع 1 متر در 1 متر میشه 1 متر مربع و من هم که روی این مربع ایستادم! بنابراین نیوتن بر متر مربع میشه پاسکال...
۹۳/۱۲/۲۰